انسان به طور طبیعی واکنش های هیجانی دارد که از جمله آن ها واکنش هیجانی غضب و خشم است؛ یعنی وقتی کنش و فعلی انجام می گیرد که به شدت انسان نسبت به آن ناراضی و ناخشنود است، یک واکنش هیجانی از انسان ظهور می کند که به آن غضب و خشم می گویند.
انسان ها نمی توانند جلوی کنش ها و افعال ایجادی آن را بگیرند، زیرا بیرون از اختیار آدمی است و کسی دیگر فعل و کاری را انجام می دهد که موجب هیجان خشم و واکنش آن در انسان می شود. اما انسان ها می توانند خشم و غضب خویش را به عنوان یک واکنش مهار و مدیریت کنند.
بسیاری از مردم ، هنگام خشم نمی توانند خودشان را مهار کنند و به طور طبیعی خشم و غضب بر رفتار آنان چیره می شود و آن خشم و هیجان نفسانی شدید است که رفتار را مهار و مدیریت و رهبری می کند. این گونه است که کاری را انجام می دهند که پس از انجام پشیمان می شوند که البته گاهی پیشمانی هم سودی نخواهد داشت؛ زیرا برخی کارهایی که هنگام خشم انجام داده می شود با معذرت خواهی و پوزش و مانند آن ها حل شدنی نیست؛ مثلا وقتی هنگام خشم چیزی را می زنید می شکند دیگر نمی توان شکسته را درست کرد. قلبی را که شکست به این سادگی نمی توان ترمیم کرد و دلش را به دست آورد و به مثل حالت سابق آن بازگرداند.
مومنان باید مهارت مهار و مدیریت خشم و غضب را با استفاده از علم و عمل در خود بیافرینند؛ یعنی کاری کنند که به این مهارت دست یابند.
خداوند از مومنان می خواهد تا تمرین صبر کرده و به مهارت صبر دست یابند؛ وقتی به این مهارت دست یافتند دیگر اهل استقامت می شوند و به سادگی کنش های بیرونی آنان را خشمگین نمی کند تا مهار و مدیریت رفتار خودشان را از دست بدهند. البته آن چه از نظر قرآن مهم است مهار و مدیریت خشم و غضب هنگام خشم است نه پس از آن. از این رو، می فرماید: لَّیْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَـکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِکَةِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّآئِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّکَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِینَ الْبَأْسِ أُولَـئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولَـئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ؛ نیکوکارى آن نیست که روى خود را به سوى مشرق و [یا] مغرب بگردانید، بلکه نیکى آن است که کسى به خدا و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب [آسمانى] و پیامبران ایمان آوَرَد، و مال [خود] را با وجودِ دوست داشتنش، به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و در راهماندگان و گدایان و در [راهِ آزاد کردن] بندگان بدهد، و نماز را برپاى دارد، و زکات را بدهد، و آنان که چون عهد بندند، به عهد خود وفادارانند و در سختى و زیان، و به هنگام جنگ شکیبایانند آنانند کسانى که راست گفتهاند، و آنان همان پرهیزگارانند. (بقره، آیه 177)
یعنی از نظر قرآن، بر و نیکی واقعی این گونه است، آدمی که بتواند مهار و مدیریت خشم و غضب خود را در همه حال به دست گیرد. در عبارت «وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِینَ الْبَأْسِ» تاکید در هنگام فشار است؛ یعنی صبوری زمانی می کند که فشار همان زمان بر او وارد شده و در کارزاری سخت قرار گرفته است. اگر کسی بتواند این گونه صبوری کند در حقیقت به مقام متقین می رسد که تقوا جزو مقومات ذات و هویت و شخصیت او خواهدبود.